چشمه

بسی کند و کاوید و کوشش نمود ...

چشمه

بسی کند و کاوید و کوشش نمود ...

جامعه ایرانی جامعه­ای خواهد بود "توسعه‌یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهره‌مند از امنیت اجتماعی و قضایی." این اولین بند از اهداف تعیین شده در سند چشم انداز 1404 ایران است. قرار است توسعه­ی ایران طی روندی حاصل شود که با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی کشور متناسب، و اخلاق یکی از اصول بنیادی این روند باشد. اصول اخلاقی و ارزشهایی که فکر می­کنیم پیامدهای مبارکی چون عدالت اجتماعی را با خود به همراه خواهد داشت.

بطور خاص، گسترش فساد در تعاملات متقابل انسانها با یکدیگر یکی از وضعیتهایی است که زوال اصول اخلاقی، عدالت و اعتماد اجتماعی تنها مواردی از مجموعه پیامدهای منفی آن هستند. در بحث گسترش فساد و مقابله با فساد آنچه اغلب به ذهن تداعی شده و مورد تاکید قرار میگیرد تلاش برای کنترل فساد اداری و انحرافاتی چون ارتشاء، اختلاس، خویشاوندگرایی و مواردی از این دست است. کمتر به این موضوع توجه می­شود که این موارد در واقع محصول روندهایی هستند که انگیزه­ها و فرصتهای زیر پا گذاشتن قواعد موجود را فراهم می­کنند. ضمن توجه به دانش موجود در علوم اجتماعی و مدیریت در پیشگیری از انحرافات و ساماندهی سازمانها، طرح مکرر این نکته مهم است که برای کنترل سیستماتیک فساد آنچه باید مورد بررسی قرار گرفته و اصلاح شود، بسترهایی است که انگیزه­ها و فرصت­های بروز آن را فراهم می­آورند.

باید توجه داشت گسترش فساد از هم افزایی نیروها و مجموعه سازوکارهایی ناشی می­شود که از یک سو فرایندهای نظارتی، پیشگیرانه و کنترل کننده را دچار اختلال می­کنند و از سوی دیگر در تعامل با بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و با جذب ذینفعان، شبکه­هایی از بده بستان­های فساد آلود چندگانه را فراهم می­نمایند که مبادلات آلوده به فساد در آنها فقط به فساد مالی محدود نمی­شود. ارتکاب به فساد در شبکه­های فساد بر خلاف فساد مالی که غیرسازمان یافته است و توافق طرفین برای ارتکاب به آن کفایت می­کند (مثلا توافق بر سر مبلغ رشوه)، سازمان یافته بوده و دارای قواعد خاصی در مراودات و مبادلات فاسد است.

هم افزایی این شبکه­ها در تعامل بین دولت و جامعه تداوم می­یابد بنابراین معادله فساد شبکه­ای، از یک منظر کلی دارای دو متغیر تاثیرگذار است. یک طرف ذینفعانی (افراد یا گروهها) که در دستگاه­های دیوانسالاری حضور دارند و در طرف دیگر قربانیانی (افراد و گروهها) که در جهت جبران ناکامی­ها، شکستها و تقلیل هزینه­ها، به ارتکاب فساد روی آورده، به بقای معاملات فساد آلود موجود در شبکه­ یاری می­رسانند. فساد شبکه­ای در یک مجموعه، وقتی با سایر شبکه­ها و با سیستم نظارتی به سازگاری برسد تثبیت شده و شیوه­های ایجاد و کنترل ارتباطات و فراهم آوردن امنیت در آن، قاعده­مند و نهادیته میشود.

لذا بررسی مکانیزم­های گسترش و سیستمی شدن فساد مستلزم بررسی روند شکل­گیری، ماهیت و سازوکار معاملات اجتماعی آلوده به فساد است تا به دنبال آن، الگوهایی از تعاملات بدست آید که موقعیت، نقش، و قدرت عوامل شکل دهنده به شبکه­ی فساد را مشخص کرده و راه حل­های ممکن برای اصلاح مکانیزم­های معیوب را نشان می­دهد. بنابراین یکی از رویکردهای بررسی فساد، توجه به معاملات اجتماعی فساد آمیز در شکل شبکه­ای از تعاملات متقابل است. چیزی که در این بین به عنوان فساد اتفاق می­افتد تنها ارتشاء نیست بلکه در معنایی کلی­تر نقض قاعده بی­طرفی در ارتباط  دولت با جامعه است و آنچه مورد معامله قرار میگیرد فقط پول نیست بلکه خدمات گوناگون اجتماعی، اقتصادی، نهادی و مواردی همچون اطلاعات و قدرت نمادین (مثلا نفوذ) را نیز شامل می­شود.

بررسی فساد از منظر یاد شده نیاز به انگیزه، زمان، تمرکز، و کار گروهی دارد؛ شرایطی که می­تواند در روند انجام رساله دکترا محقق شود زیرا فرض بر این است که دانشجوی دکترا با انگیزه است و زمان و تمرکز کافی برای بررسی دغدغه ذهنی­اش را دارد. می­ماند کارگروهی که با حضور اساتید راهنما و مشاور قاعدتا باید در کارآمدترین شکل محقق شود. البته باید توجه داشت درآوردن الگوی تعاملات اجتماعی آلوده به فساد کار دشواری است نه فقط از این جهت که مستلزم مطالعات اکتشافی برای تشخیص افراد، گروه­ها یا نیروهای دخیل در این شبکه­ها (بسته به گستره و عمق پژوهش) و مطالعات تاریخی برای درک مسیر ایجاد و تداوم آنهاست، بلکه به این دلیل که مستلزم مواجهه با نهادهایی است که به راحتی به پژوهشگر آن هم از نوع جامعه شناس­اش اعتماد نمی­کنند. البته اینها مشکلات سطح دوم هستند. در سطح اول اصولا فکر روی چنین تحقیقاتی با منطق عقلانیت ابزاری جور در نمی­آید زیرا از همان ابتدا با موضوعی پیچیده و پرابهام روبرو هستید که انتخابش به عنوان موضوع تحقیق مانند وارد شدن به بخش مه آلود جاده­ای ناآشناست که نمی­دانید قبل از تمام شدن بنزین و به لطف وزش بادها می­توانید از مه خارج شوید یا نه! ضمن اینکه در همین مشکلات سطح اول این را هم می­دانید که از چنین رساله­ای نمی­توانید چندین و چند مقاله در بیاورید و مایه مباهات خودتان و استاد راهنمایتان باشید! خیلی تلاش کنید و حواستان جمع باشد و همه­ی وقتی که در اختیار دارید را فقط روی رساله متمرکز باشید، یک یا دو مقاله علمی پژوهشی داخلی و یک مقاله در مجلات ISI خواهید داشت. در چنین مسیری نیاز به حضور اساتید راهنما و مشاور دغدغه­مند، باانگیزه، دلسوز و توانایی دارید که تماما درگیر مشکلات سطح اول نباشند. ناگفته هویداست که حضور چنین افرادی تا چه حد در حرکت از دل فضای مبهم در جهت مسیر درست، و در جهت تولید محصول علمی معتبر از کار پژوهشی حیاتی است.

 

  • معصومه محمودیان

وقتی که جامعه شناسی می خوانید، موضوع مورد بررسی شما حیات اجتماعی انسانهاست. اینکه جامعه یعنی چه؟ چگونه سامان می یابد؟ دچار چه مشکلاتی است؟ چطور میتواند جای بهتری برای زندگی آدمها باشد؟ اما در همین ابتدای کار و در تعیین جایگاه اصلی ترین مفاهیمی که باید با آنها مبانی اندیشه و عملتان را سامان دهید، مسائل همان جامعه ای که دغدغه ی بهتر شدنش را دارید، تمام قد در مقابل شما می ایستد. 
متن زیر را استاد گرانقدرم جناب آقای دکتر علیوردی نیا در رابطه با موضوع "حضور زنان در ورزشگاهها" نوشته اند. آنچه که ذیل طرح مشکل حضور زنان در ورزشگاهها از سوی دکتر علیوردی نیا بیان شده، در واقع ریشه ی بسیاری از انحرافات اجتماعی و علت ناکارآمدی بسیاری از سیاستها برای حل این انحرافات است. اگر تحریف و جعل نظر یک جامعه شناس متخصص انحرافات اجتماعی را نیز نوعی انحراف میدانید، خبرگزاری تسنیم مرتکب این رفتار انحرافی شده است. سانسور، یکی از مصیبتهای اجتماعی جامعه شناسان است. در ادامه یادداشت اصلی را که در اختیار بنده قرار گرفته ملاحظه میفرمایید.


به نام خدا
سلام. متاسفانه خبرگزاری تسنیم در یک حرکت غیرحرفه ای و به دور از اخلاق اسلامی، مصاحبه اینجانب را با حذف برخی از قسمت های مصاحبه، بر اساس دیدگاه خود در مورد حضور زنان در ورزشگاه، با با یک تیتر جعلی، تحریف نموده است. لذا اصل مصاحبه را به پیوست ارسال می کنم.
 
با تشکر
اکبر علیوردی نیا

دکتر اکبر علیوردی ‌نیا( دانشیار جامعه شناسی دانشگاه مازندران) در گفت‌و‌گو با خبرنگار جوانان و خانواده خبرگزاری تسنیم در مصاحبه ای در مورد حضور زنان در ورزشگاه‌ها به ویژه استادیوم ورزشی مسابقات فوتبال، اظهار داشت: در این زمینه ملاحظات فرانظری مطرح می‌شود. درواقع باید مطالعات و بررسی دقیق در خصوص حضور زنان در ورزشگاه صورت گیرد.
وی افزود، پیمایش هایی که نشان دهنده روند فزاینده سوء مصرف مواد (از جمله الکل)، روسپیگری، فرار دختران از منزل، طلاق، کارتن خوابی ،خودکشی ، قتل های شرافتی، خشونت خانگی، تکدی گری و سایر آسیب های اجتماعی مربوط به زنان و دختران است، نمودهایی از فشارهای ساختاری است که ناشی از تنش در اجزای مختلف نظام اجتماعی و لایه های مختلف تشکیل دهنده آن است. از سوی دیگر، مدیریت آسیب های اجتماعی در جامعه ما به مراتب دشوارتر از جوامعی است که نظام ارزشی و هنجاری تفکیک شده ای دارند. زیرا، در جوامع غیر دینی لزوما قوانین موضوعه مبتنی بر ارزش های مذهبی نیستند و لذا ناکارآمدی هنجارهای اجتماعی- از جمله قوانین- و بازیگران نقش ها به ارزش های مذهبی ارتباطی پیدا نمی کند. ولی در ایران، چون قوانین مبتنی بر ارزش های مذهبی اند و این دو از هم تفکیک نشده اند، ناکارآمدی قوانین، یک مساله ارزشی می شود و با ریشه های نظام ارتباط پیدا می کند. بنابراین، ملاحظات فرانظری و ایدئولوژیکی موجب می شود تا نتوان در بسیاری از موارد، توصیه های سیاستی مبتنی بر نظریه های جرم شناختی را در جامعه ما اعمال نمود.
علیوردی نیا افزود، لزوم تبیین وضعیت موجود، درک آسیب های اجتماعی در متن ساختار اجتماعی و نقد و ارزیابی سیاست های اجتماعی موجود، از جمله موارد مهمی است که سیاستگزاران حوزه مسائل اجتماعی بایستی بدان توجه کنند. مطالعات سطح ساختاری، درنهایت، پیشنهاد تغییر کلی جامعه را ارائه می‌دهند؛ اما این پیشنهادها اغلب غیرعملی و ناشدنی است. این قبیل پیشنهادها که با نیات خیرخواهانه مطرح می‌شود و احتمالاً صحیح نیز هست، غالباً امکان عملی‌شدنشان منتفی است. از مهم‌ترین‌ مقتضیات‌ شرایط‌ کنونی کشور، درک واقع‌بینانه‌ و حقیقی از جامعه، تحولات‌، فرصت‌ها، ظرفیت‌ها، تهدیدات، آسیب‌ها و نگرانی‌هایی است‌که در شرایط کنونی با آن مواجهیم. لذا حضور زنان در ورزشگاه‌ها را نمی‌توان تنها و به‌عنوان یک پدیده‌ منفک و مجرد‌ مورد بررسی و مطالعه‌ قرار داد.
وی افزود در اینجا بحث علمی چندان مدخلیتی ندارد که من بخواهم به لحاظ نظری به این مساله بپردازم. زیرا مسائلی که اینک مطرح می شود تا حدودی سیاسی و گاهی شرعی است. لذا از این منظر است که عرض می کنم ملاحظات فرانظری است که موجب می شود نتوان در بسیاری از موارد، توصیه های سیاستی مبتنی بر نظریه های جرم شناختی را در جامعه ما اعمال نمود.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه موضوع حضور زنان در ورزشگاه‌ها از دولت‌های گذشته مطرح بود ولی امروز بسیار برجسته تر و مهم تر تلقی شده است، افزود: باید ببینیم گیر کار کجاست که امروز این همهمه رخ داده است.

علیوردی نیا بیان کرد : اینکه فرهنگسازی و جایگاه مخصوص برای زنان در نظر گرفته شده یا خیر موضوع دیگری است، که باید مدنظر قرار گیرد. ولی باید بگویم افرادی که در خصوص حضور زنان در ورزشگاه‌ها تجمع می کنند و نسبت به  حضور زنان در ورزشگاه‌ها حساسیت ویژه ای دارند، باید در رابطه با مشکلات اصلی زنان نیز بسیار حساس تر بوده و عکس‌العمل نشان دهند.

وی با اشاره به اینکه باید قوانین و مقررات در کشور براساس عرف باشد، گفت: در صورتی که قوانین موضوعه با آنچه که مردم برایشان مهم است، متفاوت باشد ما شاهد تنش های این چنینی در لایه های مختلف نظام اجتماعی خواهیم بود. وی افزود، آیا به بحث خشونت علیه زنان، زنانه شدن اعتیاد، کارتن خوابی و تکدی گری زنان، خودکشی و خودسوزی زنان و قتل های شرافتی، افزایش طلاق و حتی طلاق های عاطفی نیز مانند حضور زنان در ورزشگاه‌ها توجه می‌شود؟
علیوردی‌نیا بیان کرد: جای مباحث مربوط به مشکلاتی که زنان و دختران جامعه ما با آن مواجهند در مباحث و مناظره های علمی شبکه چهار سیما بسیارخالی است و راه اندازی شبکه زنان در سیمای جمهوری اسلامی، که در آن به چاش های موجود و پیش روی زنان ایرانی پرداخته شود، ضروری بنظر می رسد.
انتهای پیام

 

  • معصومه محمودیان

دکتر توکلی به ارتباط مسائل فردی با معضل فساد پرداختند. ایشان با نقل روایتی از امام علی (ع) خطاب به مالک اشتر بحث خود را آغاز کردند. امام علی به مالک اشتر فرمود (نقل به مضمون) اگر بعنوان حاکم اسلامی یک طرف منافع شما و حامیانتان باشد و طرف دیگر منافع مردم و حکم خدا، طرف مردم و حکم خدا را بگیرید که اگر اینکار را نکنید مرتکب ظلم می شوید و خدا بجای ستمدیده با شما درگیر می شود. نفوذ کلامتان را می گیرد و مردم حرفهای شما را باور نمی کنند. ستمکار تا وقتی که دست از ستم بردارد، در حال جنگ با خداست و هیچ چیز به سرعت ستمکاری حکومت را ساقط نمی کند.


تعریف فساد سیاسی سوء استفاده از قدرت عمومی برای مقاصد خصوصی است که از طریق برخی از کانالها اتفاق میافتد مانند نقض شایسته سالاری و حاکمیت وابسته سالاری که سبب کاهش بهره وری و رقابت پذیری است. رفتارهایی مانند رفیق بازی و واگذاری امتیازات به شکل کاملا غیررقابتی یکی از نمادهای نقش شایسته سالاری است. اقوام گرای؛ پارتی بازی یا حمایتهای ویژه که افراد دریافت کننده در آتی به انحاء دیگر جبران می کنند؛ ویژه خواری که استفاده رندانه از سازوکارهای رسمی است و سبب می شود بجای افزایش بهره وری دنبال رانت باشند؛ تجارت نفوذ که توسط دلالهایی صورت می گیرد که کاری را در نهادی برای متقاضی انجام میدهند و یا برای افرادی هزینه می کنند تا بعدا برای انجام امورات خود از نفوذ آنها در سازمانها استفاده کنند که در واقع پیش خرید نفوذ است.


اعتبار دولت یک مفهوم سیاسی-اجتماعی است. شاخص اعتبار دولت با نرخ رشد و سرمایه گذاری رابطه مستقیم دارد. ضعف حقوق مالکیت، قوانین گمرکی و فساد، سه عامل ناتوان کننده ی مهم در جذب سرمایه گذاری خارجی است و سهم فساد در این بین مهم تر است. ریسک سیاسی و ریسک اقتصادی برای سرمایه گذاران مهم است و ریسک سیاسی به عامل فساد بر می گردد.


دکتر توکلی در ادامه این پرسش را مطرح کردند که وقتی فساد سیاسی رخ دهد رفتار حاکمان چگونه می شود؟ و افزودند مسئول تجمل گرا می شود و اشرافی گری شخصی و اداری در حاکمان پیدا میشود. اولین اثر منفی چنین رفتاری فقر احساسی است. وجود چنین فقری که در آن فرد خود را در مقایسه با گروه مرجع فقیر احساس می کند میتواند اثرات مثبت تلاشهای انجام شده را نیز خنثی کند و سبب تداوم و گسترش احساس نارضایتی شود، ضمن اینکه تجمل گرایی را تبدیل به ارزش می کند.


در ایران پس از جنگ تجمل گرایی تبدیل به ارزش شد و یکی از دلایل آن مسئولان جمهوری اسلامی بودند. افزایش تجمل گرایی سبب تغییر الگوی مصرف می شود و قیمت کالاهای ضروری افزایش می یابد. بطور همزمان  فساد سیاسی نیز سبب ایجاد انحراف در تقسیم منابع عمومی شده و برای صرفه جویی کردن، هزینه های بخش خدمات عمومی کاهش می یابد.


 
یکی دیگر از نتایج فساد سیاسی و تجمل گرایی، افزایش فردگرایی و باندبازی است. فردگرایی بر تابع مطلوبیت افراد جامعه تاثیر میگذراد. وقتی که پیوندهای اجتماعی و جامعه برای ثروتمند مهم بوده و ثروتمند فردگرا نباشد، تابع مطلوبیت ثروتمند، تابعی است از  درآمد خودش به شکل مثبت، تابعی از درآمد فقیر به شکل مثبت، و تابعی از شرایط به شکل مثبت؛ یعنی هم به فکر درآمد خود و هم به فکر وضعیت فقرا است. تابع مطلوبیت فقیر هم تابعی از شرایط خودش، ثروتمند و محیط است. یعنی نسبت به ثروت ثروتمندان حسّ منفی ندارد.


شیوع جمله ی "مشکل خودت است" یک نشانه از گسترش فردگرایی و ضعف پیوندهای اجتماعی است. پس از آن تابع مطلوبیت افراد تغییر کرده و تبدیل به تابع مثبتی از وضعیت خود، و تابع منفی از وضعیت دیگران می شود و فساد رخ می دهد. فساد بیشتر سبب توزیع نابرابرتر و توسعه ی انسانی کمتر است.


فساد سبب کاسته شدن از اعتقاد به خیرخواهی مسئولان می شود. پیامبران در ابتدا به مردم بشارت دادند که خیرخواه و امین آنها هستند. مردم ابتدا این نکته را باور کردند و سپس به دین الهی روی آوردند. وقتی مردم اعتقاد داشته باشند مسئولان "چون به خلوت میروند آن کار دیگر می کنند" ، نقش هدایتگر مسئولان کم می شود. ایشان در پایان با بیان این مطلب که وقتی دستگاههای مسئول فساد خودشان به فساد آلوده شوند، فساد سیستمی شده و مبارزه با فساد سخت می شود افزودند ما هنوز در مراحل اولیه سیستمی شدن فساد هستیم. امید به اصلاح وجود دارد و برای حل مشکل می توان از دانشی که در این زمینه وجود دارد مثلا نحوه برخورد با جرائم یقه سفیدان استفاده کرد.
 

  • معصومه محمودیان

در ادامه آقای دکتر عابدجعفری تحلیل خود از فساد سیستمی در ایران را با مبنا قرار دادن مدل ABCD آغاز کردند تا با طرح تعداد مشخصی سؤال در چارچوب این مدل بحث را پیش ببرند. B در واقع چیستی بحث را مطرح میکند. اینکه درباره چه نوع رفتاری صحبت می کنیم؟ دارای چه ابعاد و جوانبی است و ... . A پیش درآمدهایی است که اگر واقع شد رفتارها بروز می­ کنند. ریشه های بروز چنین رفتاری چیست؟ C به پیامدهای رفتار مورد نظر می­پردازد و D در واقع به دنبال پاسخ سؤال چه باید کرد است.


در مورد چه چیزی صحبت می­کنیم؟ حقوقدانان شکستن ضوابط را فساد می­دانند. اهالی اقتصاد صرف کردن منابع عمومی برای مصارف خصوصی را فساد می­نامند. جامعه شناسان تاثیر ارزشها و هنجارها و تفاوت بسترهای اجتماعی را نیز لحاظ می­کنند. اما سؤال در اینجا این است که فساد چه وقت سیستمیک می شود؟ برخی از رفتارها و پیامدها در جامعه نشان دهنده فساد سیستمیک هستند و وقتی این عوارض مشاهده شد باید دنبال یافتن علل فساد سیستمیک باشیم.


سپس دکتر عابدجعفری چند نمونه از مصداق­های وجود فساد سیستمی در جامعه را مثال زدند. مثال اول: نماینده ­ای سراغ یک وزیر می­رود و از او نقاضای مجوز برای عزیزی را می­کند که با او همراه است. در صحبت­های خصوصی مشخص می­شود که این فرد همراه قرار است هزینه­های انتخاباتی آقا یا خانم را بپردازد. باید توجه داشت که فساد همواره در جوامع مختلف وجود داشته است اما چنین عارضه ­ای نشان می­دهد فساد سیستمیک شده و از حالت عادی خود بیرون آمده است.  


مثال دوم: اگر دستگاه­هایی که قرار است بر کنترل فساد نظارت کنند (17 دستگاه بر اساس قانون اساسی و 17   بر اساس سایر قوانین بعد از قانون اساسی) خودشان آلوده شدند، نشان دهنده­ ی سیستمیک شدن فساد در کشور است.


مثال سوم: اگر در مراجعه به دستگاههای اجرایی کشور، این تصور وجود دارد که بدون پرداخت رشوه یا داشتن پارتی کار پیش نمی رود، فساد سیستمیک شده است.


فساد سیستمیک را فساد هوشمندانه یقه سفیدها نیز می­نامند. کسانیکه از خلاهای قانونی و نواقص ساختاری آگاهند و از آنها برای ارتکاب به فساد استفاده می­کنند. این مجرمان بر خلاف اکثر مجرمان دیگر با قربانیان خود مستقیم مواجه نمی شوند و قربانیانشان از آنها دورند مانند فقرا، بیکاران و طبقات پایین جامعه.


فساد سیستمیک چه پیامدهایی دارد؟ توسعه را مختل می­کند. شما اگر فکر کنید برنامه ­ی 5 ساله، توسعه به دنبال می آورد خیال باطلی است زیرا فساد سیستمیک اصلا اجازه نمی­دهد تصمیماتی که گرفته ­اید به جای خودش اجرا شود. مثلا شورای محترم پول و اعتبار تصویب می­کند که مجموعه تسهیلات امسال نظام جمهوری اسلامی با حجم مشخص، با درصد تعیین شده، میان بخش­های مختلف مثل کشاورزی، صنعت، خدمات و ... توزیع شود. این تصمیمات برای اجرا به بانکها ابلاغ می­شود. بانکها چه می­کنند؟ با هدف کسب منافع بیشتر، تسهیلات را به بخشهای سود آور تخصیص می­دهند. وقتی در آخر سال ارزیابی می­کنید که مصوبات شورای پول و اعتبار چه شده است؟ می­بینید عکس چیزی که تصمیم گرفتید در عمل اجرا شد.


سدّی را در نظر بگیرید که قرار است جایی جلوی جریان آب بسته شود تا بر اساس یک برنامه ریزی حساب شده از آن برق تولید شود، زمین­های کشاورزی آبیاری شود، آب آشامیدنی به منازل مردم برسد و ... . اما بعد از مدتی معلوم می­شود زمینی که سد بر آن احداث شده، آهکی بوده و آبی که پشت سد جمع می­کنید وارد حفراتی می­شود که به دلیل آهکی بودن خاک ایجاد شده و این آب به جاهای دیگری می­رود که نباید برود. فساد هم عینا اینگونه است یعنی برنامه­ های 5 ساله را نقش بر آب می­کند. فساد، سبب بی عدالتی می­شود، رقابت را می­کشد و در یک جمله برنامه توسعه را فلج یا خنثی می­کند.


آقای دکتر عابدجعفری بحث خود را با طرح نقش و جایگاه نهادها در جامعه ادامه دادند و افزودند همانطور که دستگاه­هایی مانند گردش خون، تنفس و ... همزاد بدن انسان هستند، نهادهایی مانند خانواده، تعلیم و تربیت، اقتصاد، سیاست و ... هم همزاد جامعه هستند. این نهادها به شکل طبیعی و برای رفع اساسی­ترین نیارها در جامعه ایجاد می­شوند. گرچه شکل نهادها تغییر کرده اما در همه زمان­ها و در همه جوامع نهادها وجود داشته­ اند.

هر یک از این نهادها رسالت ویژه ای برای رفع نیازهای اساسی بر عهده دارند و ارزش­های غایی ویژه ای را دنبال می­کنند که با دیگری متفاوت است. ارزشهای غایی حاکم بر نهاد خانواده با ارزشهای غایی حاکم بر نهاد اقتصاد و نهاد سیاست و حتی نهاد تعلیم و تربیت که به آن نزدیک است فرق می­کند. دغدغه نهاد اقتصاد تولید ثروت، توزیع ثروت، انتقال ثروت و ... است. نهاد سیاست به دنبال تولید قدرت، تحکیم قدرت، توسعه قدرت، انتقال قدرت و ... است. ذیل نهادها و برای ارضای نیازها، سازمانها تشکیل میشوند. سازمانها را ما می سازیم، بطور طبیعی شکل نمی گیرند، و عمر مفید دارند. بسیاری از سازمانها بوده اند که آمده اند و رفته اند مثل سازمان امور جنگ زدگان. سازمانها، نهاد نیستند.     (Organizations are not institutions)


نکته حائز اهمیت در تحلیل فساد که کمتر به آن پرداخته شده این است که سازمانهای ذیل یک نهاد اگر از ارزشهای غایی حاکم بر آن نهاد فاصله بگیرند، فساد اتفاق می افتد. مثلا یک مهد کودک یا خانه سالمندان باید با ارزشهای حاکم بر نهاد خانواده اداره شود و نه نهاد دیگر.  اگر چنین شود فساد اتفاق افتاده است. بعنوان مثال دیگر یکی از جدیدترین نظریه های حوزه مدیریت NPM که در برخی کشورها و از جمله ایران بکار گرفته شده است میگوید بروید از حوزه اقتصاد درس بگیرید که چگونه منابع خود را حداکثر می کنند و این درس را در حوزه دولتی استفاده کنید. اما هم به لحاظ تئوریک و هم تجربه ی کشورها نشان داده است که انتقال ارزشهای یک نهاد به نهاد دیگر و یا جایگزینی آن سبب فساد میشود. سازمانهای زیر نظر دولت که وابسته به نهاد سیاست است، تابع منطق قدرت هستند و لازم است تا با ارزشها و شیوه ی مدیریت متفاوتی از نهادهای اقتصادی اداره شوند. نمی­توان ارزشهای نهاد اقتصاد را برای مدیریت سازمان­های نهاد سیاست مورد استفاده قرار داد.


چرا فساد ایجاد شد و سیستمیک شد؟ چون تصمیماتی از این دست گرفته شد. مثلا آموزش عالی زیرمجموعه نهاد اقتصاد نیست، زیرمجموعه ی نهاد تعلیم و تربیت است. آموزش عالی را چه به اینکه برود و خود را از نظر اقتصادی خودکفا کند؟ مشکلات ایجاد شده این معنی را دارد که به افراد آدرس اشتباه داده ایم که در نهاد تعلیم و تربیت دنبال حداکثر سود باشید. باید این آدرس اشتباه جمع شود. اگر نتوانیم نهادها را سر جای خود قرار دهیم، اگر نتوانیم از تداخل ارزشهای یک نهاد در سازمانهای زیر مجموعه نهاد دیگر جلوگیری کنیم این وضع ادامه خواهد داشت و ربطی به روی کار آمدن دولتهای الف و ب و ج ندارد.


ایشان دانشگاه و وزارت علوم را متهم ردیف اول فساد دانستند و افزودند هر کجای جامعه دچار مشکل شد دانشگاه باید به دلیل اینکه کانون فکری جامعه است، راه حل ارائه دهد اما یک کلاس، یک گرایش به من نشان دهید که در حوزه ی جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد و سیاست برای شناسایی، ریشه یابی، پیامدها و راه حلهای این بیماری عظیم گذاشته شده باشد. مگر دانشگاه و وزارت علوم خواب است که نمی­فهمد این بیماری 20 سال است مملکت را از توسعه انداخته است و در حال تبدیل شدن به تهدید امنیتی است؟


در ادامه دکتر عابدجعفری به نقش کارگزاران اشاره کردند و افزودند البته کارگزار هم مؤثر است. اگر کارگزاری انجمن جامعه شناسی نبود این جلسه تشکیل نمی شد در حالیکه این انجمن نیز در همان ساختاری قرار گرفته که دانشکده ی اقتصاد و مدیریت هم حضور دارند. اقدام کارگزاران مانند ایجاد خاکریزی کوچک است در مقابل سیلی که جاری شده است. این خاکریزهای کوچک را می توان تقویت کرد و کاری مؤثرتر انجام داد.


حرکتهای علمی موج آفرین می تواند به تولید متخصصانی منجر شود که درمانگر این بیماری مهلک هستند. دانشگاه حق ندارد با این مسئله مانند دیگران سیاسی برخورد کند بلکه باید عاقلانه بیاندیشد و بگوید که چگونه باید این درد را مداوا کرد. هیچ کشوری نیست که توانسته باشد بدون پشتوانه علمی دانشگاهها با این معضل مبارزه کند.

 

  • معصومه محمودیان

دکتر قانعی راد با اشاره به این مطلب که موضوع فساد از زمان پهلوی بعنوان مشکلی سیستمی وجود داشته عنوان کردند نمی توان گفت افرادی بودند که میل به فساد داشتند و بنابراین فسادهایی رخ داد. با چنین نگاهی، راه حل نصیحت کردن و برخورد حقوقی با افرادی است که مرتکب فساد شدند. ضمن تایید اهمیت توجه به برخورد با متخلفان بوسیله ی قوه قضاییه باید توجه داشت که در برخی موارد فساد نهادینه شده و در درون ساختارها به شیوه ای نفوذ کرده که اجتناب ناپذیر است و همه را بطور وسیع در بر میگیرد لذا هر کس در درون این نظام قرار گیرد به نحوی آلوده میشود.

ایشان با اشاره به سی رایت میلز عنوان کردند که اگر در جامعه ای تعدادی افراد فقیر وجود داشته باشند ممکن است تنبلی آنها یا نگرش خاص به مسائل باشد، یا بیکاری در بین تعدادی از افراد ناشی از ناتوانی جسمی یا ناتوانی در سازگاری فرد با نظام شغلی باشد ولی وقتی بیکاری به شکل گسترده ای در جامعه اتفاق می افتد باید توجه داشت که مشکل دلایل ساختاری دارد و قابل ارجاع به افراد خاص نیست. باید دید کجای ساختارها دچار اشکال است. فساد سیستمیک نیز از درون خود سیستم ریشه می گیرد.

ایشان در ادامه افزودند وقتی فساد سیستمیک باشد همه افراد جامعه درگیر فساد میشوند. اکثریت حاضرین کسانی هستیم که اگر بتوانیم آشنایان خود را استخدام میکنیم و رانتهایی به بستگان خود میدهیم. در فساد سیستمیک فقط محدوده ای از نظام نیست که آلوده شده، کل جامعه را در بر میگیرد و مردم در مواجهه با فساد سیستمیک خودشان درگیر فساد می شوند. در دومین مرحله واکنش به فساد چیزی در قالب شورش و انقلاب بوده است زیرا فساد با خودش مجموعه ای از ظلمها را به همراه می آورد، حق عمومی به حق خصوصی تبدیل می شود و نارضایتی ایجاد میشود که ناشی از بی عدالتی است.

پس از آن دکتر قانعی راد به طرح مسئله درباره فساد آکادمیک در ایران پرداختند و با اشاره به تبلیغات پایان نامه نویسی و مقاله نویسی افزودند در حال حاضر یک صنعت پیشرفته ی تولید پایان نامه و تولید مقالات علمی-پژوهشی و ISI وجود دارد که بصورت تخصصی و با نام و نشان و آدرس و تلفن مشخص در حال فعالیت هستند. مسئله چیست؟ آیا افراد خطاکاری پیدا شده اند که در حال ارتکاب به فساد روبروی دانشگاه هستند؟ چنین نیست ما با مقوله ی فساد آکادمیک روبرو هستیم که در دانشگاه استاد و دانشجو را در بر گرفته است. به نظر ایشان دانشگاه آزاد اسلامی و وزارت علوم و فناوری بطور سیستماتیک در این حوزه فساد می کنند و در این شرایط ساده اندیشانه است که اساتید و دانشجویان را نصیحت کرد درگیر فساد نشوند.

پایان نامه های بی کیفیت نمره 19 و 19 و نیم میگیرند زیرا آموزش عالی پولی شده است. از 9 دانشجوی دکتری 6 نفر در پایان ورقه نوشته بودند اگر کمتر از 16 بگیریم، این ترم 5 میلیون ضرر میکنیم. با زبانی با استاد صحبت میکنند که زبان دانشگاه، زبان علم و آموزش عالی نیست. خیلی هم فکر نمیکند که این کار آبروریزی است. فساد سیستمیک اجازه میدهد 3000 دانشجو را بدون کنکور وارد دانشگاه کنید و دولت بعدی نیز با شرط دریافت شهریه با ادامه تحصیل این افراد موافقت می کند، بنابراین در مقطعی فساد سیاسی و در مقطع دیگر فساد اقتصادی بر آموزش عالی سنگینی میکند.

مجموعه ای از آیین نامه ها، ضوابط و چارچوبها در حال نهادینه کردن فساد در دانشگاه هستند. برخی از مواردی که سبب فساد در دانشگاه شده اند بدین شرح است:
 1- پولی شدن آموزش عالی: کسی که پول دارد میتواند مطمئن باشد که مدرک دکترای او تضمین است.
 2- سیاسی شدن آموزش عالی: زمانی اتفاق افتاد که دانشگاه تبدیل به رانت شد. زمانیکه تحت سهمیه بندیهای نسنجیده، شایستگیها و استعدادهای مورد نظر آکادمی نادیده گرفته شد.
 3- آیین نامه ها: آیین نامه هایی که برای دفاع از رساله نوشته شده است فساد ایجاد می کند. آیین نامه ی ارتقای اساتید را باید بعنوان یکی از عوامل ایجاد فساد دید.
 4- پذیرش دانشجو خارج از ظرفیتها و زیرساختها و نیروی انسانی مورد نیاز سبب فساد است.
 5- عامل دیگر فساد در آکادمی تصویب قانون الزامی شدن فوق لیسانس برای نمایندگان مجلس است که سبب تداخل امر سیاسی با امر علمی شده است. نماینده مجلس میتواند فقط سواد خواندن و نوشتن داشته باشد اما رای بیاورد.
 6- فساد یعنی نهادهای اجتماعی قادر به اجرای کارکرد خود نیستند. قبلا کارمند دیپلمه ی یک اداره به تعداد زیادی از مراجعین پاسخ می گفت، امروز او دانشجوی فوق لیسانس است، باید سر کلاس حاضر شود و کار ارباب رجوع انجام نمی شود. این خود مصداقی از فساد است. ارتقاء در نظام اداری نباید به سیستم دانشگاه مربوط باشد بلکه باید در حوزه ی فعالیت خود سازمانها قرار داشته باشد.

در نهایت دکتر قانعی راد فساد سیستمیک آموزش عالی ایران را ناشی از دو عامل اصلی دانستند: یکی پیوند زدن دانشگاه با قدرت، سیاست و ایدئولوژی و دیگری پیوند زدن دانشگاه با پول، بازار و تجارت که دانشگاه را روز به روز به زوال دچار می کند.
 

  • معصومه محمودیان
وبلاگ چشمه را پس از اینکه وبلاگ سقایسه در بلاگفا از دسترس خارج شد ایجاد کرده ام و مانند قبل به این هدف که اندیشیدن و نوشتن را بیاموزم.


اولین میزگرد کارگروه جامعه شناسی فساد در روز دوشنبه 18 خرداد ماه با عنوان "بررسی فساد سیستمی در ایران" در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران با حضور آقایان دکتر احمد توکلی، حسین راغفر، حسین عابدجعفری و محمد امین قانعی راد برگزار شد. من در حال پیاده کردن فایل صوتی این میزگرد برای تدوین گزارشی برای انجمن هستم. از آنجایی که ممکن است به منظور تعدیل حجم گزارش نهایی بخشهایی از آنرا حذف کنم، فکر کردم بهتر است مطالب مطرح شده را در قالب  چند یادداشت مجزا  در فضای مجازی با سایرین به اشتراک بگذارم. در ادامه بخش اول این یادداشت که مربوط به سخنان دکتر راغفر است تقدیم میشود. امیدوارم مورد استفاده علاقمندان قرار گیرد.

آقای دکتر راغفر با بیان این مطلب که فساد یکی از موانع توسعه ی اقتصادی و اجتماعی در ایران است، فساد را به عنوان "استفاده از منابع عمومی برای مصارف خصوصی" تعریف و عنوان کردند در اقتصاد معادله­ ای برای فساد وجود دارد که فضای تحقق فساد را در این معادله می­توان دید: فساد = (انحصار + مصلحت گرایی) پاسخ گویی. تحقق شرایط این معادله در هر جامعه­ ای بی شک منجر به فساد خواهد شد.

ایشان در ادامه افزودند وقتی که در یکصد سال گذشته از منظر استخراج نفت به تاریخ اقتصادی ایران نگاه کنیم می­بینیم که چند پدیده با هم اتفاق می­افتد. هرگاه درآمدهای نفتی افزایش یابد، رونق نسبی در اقتصاد داشته­ایم و همزمان یک فساد ملایم. این موضوع به شیوه توزیع درآمدهای نفتی در ایران مربوط است. شیوه­ای که عمدتا توزیع درآمدها را به ساختار قدرت منحصر کرده و آنها هرگونه بخواهند این درآمدها را توزیع می­کنند. در دوره دولت نهم و دهم اتفاق دیگری افتاد. درآمد نفتی بی سابقه­ ای که 56 درصد کل درآمدهای نفتی کشور از 1338 تا 1391 بود در این دوره تحقق پیدا کرد و این در حالی است که نه تنها شاهد رونق نسبی در اقتصاد نبودیم بلکه علاوه بر رکود اقتصاد، فساد در مقیاس­ های بی سابقه­ ای در تاریخ اقتصادی ایران رخ داد. سؤال این است که چه عاملی این پدیده را رقم زد؟ بازگشت به معادله فساد می­گوید که چرا این اتفاق رخ داد.

اول اینکه انحصار مطلق قدرت ناشی از بسته شدن فضای سیاسی، و سرکوب بسیار گسترده­ ی جریان­های رقیب و مخالف از ویژگی های اصلی دوره دولت نهم و دهم بود چنانکه شاهد اخراج تعداد زیادی از اساتید و دانشجویان و سرکوب نشریات بودیم. این شرایط با کسب درآمدهای کلان نفتی همراه شد که اختیار چگونگی هزینه کرد آن با  دولت بود و علاوه بر آن مجلس و برخی ارگان­های نظارتی نیز به دلیل همسویی با دولت در بسیاری از مواقع نقض قوانین را نادیده گرفتند. پیامد چنین بستری که آمیزه­ای از انحصار ثروت و قدرت بدون پاسخگویی بود، ایجاد فساد است. مخصوصا انسداد سیاسی بهترین محیط برای شکل گیری فساد است.

متاسفانه هزینه­ های معضلی که در این دوره ایجاد شد به همین دوره محدود نمی­شود بلکه به دلیل شکلگیری گروه ­های ذینفعی که در این در این بازه زمانی پدید آمده ­اند و منابع بسیار بزرگی که از منابع عمومی غارت شده، فرصت های بسیار بزرگی برای ادامه حیات فساد در اقتصاد و در قلمروهای اجتماعی فراهم شده است. اصلاح این وضعیت گرچه بسیار پرهزینه اما امکانپذیر است و در واقع نیاز است تا بسترهایی که منجر به بروز پدیده فساد میشود اصلاح شوند.

دکتر راغفر در بخش دیگری از سخنانشان یکی از عوامل ساختاری فساد در ایران را حاکمیت تفکر نئولیبرالیسم دانستند که صرفنظر از اینکه کجاست، جریانهای جهانی می سازد. وقتی که به این جریان وصل شدید عوارض و تبعاتش را نیز دریافت می­کنید. نئولیبرالیسم در برخورد با قربانیان خود مانند فقرا، کارگران و بیکاران و کسانیکه در این فرایند دچار آسیب می­شوند سه استراژی را بکار می­گیرد. اول اینکه آنها را اجتماعی می­کند بدین معنی که بر این قربانیان پرتو می افکند و آنها را برجسته می­نماید. در مرحله دوم با کیفری کردن رفتار این قربانیان آنها را تبدیل به مجرم می­کند. در واقع عوامل اجتماعی که این قربانی را ساخته اند نادیده می­گیرد و قربانی را به متهم تبدیل می­کند. تعداد بالای پرونده ­هایی که در دستگاه قضا انباشته شده یکی از مصادیق این روند است. و در مرحله سوم پزشکی شدن اتفاق می­افتد و دستور به معالجه­ ی این قربانیان مجرم شده می­دهند بدون اینکه درباره­ ی بسترهای اجتماعی ایجاد مشکل بحثی شود. برای پیشگیری از فساد باید به عنوان یک اصلاح ساختاری در برابر جریان نئولیبرالیسم ایستاد چرا که در واقع قربانیان نظام نئولیبرال متهمین امروز ما هستند.
 

 

  • معصومه محمودیان