فساد سیستمیک در ایران - بخش سوم
در ادامه آقای دکتر عابدجعفری تحلیل خود از فساد سیستمی در ایران را با مبنا قرار دادن مدل ABCD آغاز کردند تا با طرح تعداد مشخصی سؤال در چارچوب این مدل بحث را پیش ببرند. B در واقع چیستی بحث را مطرح میکند. اینکه درباره چه نوع رفتاری صحبت می کنیم؟ دارای چه ابعاد و جوانبی است و ... . A پیش درآمدهایی است که اگر واقع شد رفتارها بروز می کنند. ریشه های بروز چنین رفتاری چیست؟ C به پیامدهای رفتار مورد نظر میپردازد و D در واقع به دنبال پاسخ سؤال چه باید کرد است.
در مورد چه چیزی صحبت میکنیم؟ حقوقدانان شکستن ضوابط را فساد میدانند. اهالی اقتصاد صرف کردن منابع عمومی برای مصارف خصوصی را فساد مینامند. جامعه شناسان تاثیر ارزشها و هنجارها و تفاوت بسترهای اجتماعی را نیز لحاظ میکنند. اما سؤال در اینجا این است که فساد چه وقت سیستمیک می شود؟ برخی از رفتارها و پیامدها در جامعه نشان دهنده فساد سیستمیک هستند و وقتی این عوارض مشاهده شد باید دنبال یافتن علل فساد سیستمیک باشیم.
سپس دکتر عابدجعفری چند نمونه از مصداقهای وجود فساد سیستمی در جامعه را مثال زدند. مثال اول: نماینده ای سراغ یک وزیر میرود و از او نقاضای مجوز برای عزیزی را میکند که با او همراه است. در صحبتهای خصوصی مشخص میشود که این فرد همراه قرار است هزینههای انتخاباتی آقا یا خانم را بپردازد. باید توجه داشت که فساد همواره در جوامع مختلف وجود داشته است اما چنین عارضه ای نشان میدهد فساد سیستمیک شده و از حالت عادی خود بیرون آمده است.
مثال دوم: اگر دستگاههایی که قرار است بر کنترل فساد نظارت کنند (17 دستگاه بر اساس قانون اساسی و 17 بر اساس سایر قوانین بعد از قانون اساسی) خودشان آلوده شدند، نشان دهنده ی سیستمیک شدن فساد در کشور است.
مثال سوم: اگر در مراجعه به دستگاههای اجرایی کشور، این تصور وجود دارد که بدون پرداخت رشوه یا داشتن پارتی کار پیش نمی رود، فساد سیستمیک شده است.
فساد سیستمیک را فساد هوشمندانه یقه سفیدها نیز مینامند. کسانیکه از خلاهای قانونی و نواقص ساختاری آگاهند و از آنها برای ارتکاب به فساد استفاده میکنند. این مجرمان بر خلاف اکثر مجرمان دیگر با قربانیان خود مستقیم مواجه نمی شوند و قربانیانشان از آنها دورند مانند فقرا، بیکاران و طبقات پایین جامعه.
فساد سیستمیک چه پیامدهایی دارد؟ توسعه را مختل میکند. شما اگر فکر کنید برنامه ی 5 ساله، توسعه به دنبال می آورد خیال باطلی است زیرا فساد سیستمیک اصلا اجازه نمیدهد تصمیماتی که گرفته اید به جای خودش اجرا شود. مثلا شورای محترم پول و اعتبار تصویب میکند که مجموعه تسهیلات امسال نظام جمهوری اسلامی با حجم مشخص، با درصد تعیین شده، میان بخشهای مختلف مثل کشاورزی، صنعت، خدمات و ... توزیع شود. این تصمیمات برای اجرا به بانکها ابلاغ میشود. بانکها چه میکنند؟ با هدف کسب منافع بیشتر، تسهیلات را به بخشهای سود آور تخصیص میدهند. وقتی در آخر سال ارزیابی میکنید که مصوبات شورای پول و اعتبار چه شده است؟ میبینید عکس چیزی که تصمیم گرفتید در عمل اجرا شد.
سدّی را در نظر بگیرید که قرار است جایی جلوی جریان آب بسته شود تا بر اساس یک برنامه ریزی حساب شده از آن برق تولید شود، زمینهای کشاورزی آبیاری شود، آب آشامیدنی به منازل مردم برسد و ... . اما بعد از مدتی معلوم میشود زمینی که سد بر آن احداث شده، آهکی بوده و آبی که پشت سد جمع میکنید وارد حفراتی میشود که به دلیل آهکی بودن خاک ایجاد شده و این آب به جاهای دیگری میرود که نباید برود. فساد هم عینا اینگونه است یعنی برنامه های 5 ساله را نقش بر آب میکند. فساد، سبب بی عدالتی میشود، رقابت را میکشد و در یک جمله برنامه توسعه را فلج یا خنثی میکند.
آقای دکتر عابدجعفری بحث خود را با طرح نقش و جایگاه نهادها در جامعه ادامه دادند و افزودند همانطور که دستگاههایی مانند گردش خون، تنفس و ... همزاد بدن انسان هستند، نهادهایی مانند خانواده، تعلیم و تربیت، اقتصاد، سیاست و ... هم همزاد جامعه هستند. این نهادها به شکل طبیعی و برای رفع اساسیترین نیارها در جامعه ایجاد میشوند. گرچه شکل نهادها تغییر کرده اما در همه زمانها و در همه جوامع نهادها وجود داشته اند.
هر یک از این نهادها رسالت ویژه ای برای رفع نیازهای اساسی بر عهده دارند و ارزشهای غایی ویژه ای را دنبال میکنند که با دیگری متفاوت است. ارزشهای غایی حاکم بر نهاد خانواده با ارزشهای غایی حاکم بر نهاد اقتصاد و نهاد سیاست و حتی نهاد تعلیم و تربیت که به آن نزدیک است فرق میکند. دغدغه نهاد اقتصاد تولید ثروت، توزیع ثروت، انتقال ثروت و ... است. نهاد سیاست به دنبال تولید قدرت، تحکیم قدرت، توسعه قدرت، انتقال قدرت و ... است. ذیل نهادها و برای ارضای نیازها، سازمانها تشکیل میشوند. سازمانها را ما می سازیم، بطور طبیعی شکل نمی گیرند، و عمر مفید دارند. بسیاری از سازمانها بوده اند که آمده اند و رفته اند مثل سازمان امور جنگ زدگان. سازمانها، نهاد نیستند. (Organizations are not institutions)
نکته حائز اهمیت در تحلیل فساد که کمتر به آن پرداخته شده این است که سازمانهای ذیل یک نهاد اگر از ارزشهای غایی حاکم بر آن نهاد فاصله بگیرند، فساد اتفاق می افتد. مثلا یک مهد کودک یا خانه سالمندان باید با ارزشهای حاکم بر نهاد خانواده اداره شود و نه نهاد دیگر. اگر چنین شود فساد اتفاق افتاده است. بعنوان مثال دیگر یکی از جدیدترین نظریه های حوزه مدیریت NPM که در برخی کشورها و از جمله ایران بکار گرفته شده است میگوید بروید از حوزه اقتصاد درس بگیرید که چگونه منابع خود را حداکثر می کنند و این درس را در حوزه دولتی استفاده کنید. اما هم به لحاظ تئوریک و هم تجربه ی کشورها نشان داده است که انتقال ارزشهای یک نهاد به نهاد دیگر و یا جایگزینی آن سبب فساد میشود. سازمانهای زیر نظر دولت که وابسته به نهاد سیاست است، تابع منطق قدرت هستند و لازم است تا با ارزشها و شیوه ی مدیریت متفاوتی از نهادهای اقتصادی اداره شوند. نمیتوان ارزشهای نهاد اقتصاد را برای مدیریت سازمانهای نهاد سیاست مورد استفاده قرار داد.
چرا فساد ایجاد شد و سیستمیک شد؟ چون تصمیماتی از این دست گرفته شد. مثلا آموزش عالی زیرمجموعه نهاد اقتصاد نیست، زیرمجموعه ی نهاد تعلیم و تربیت است. آموزش عالی را چه به اینکه برود و خود را از نظر اقتصادی خودکفا کند؟ مشکلات ایجاد شده این معنی را دارد که به افراد آدرس اشتباه داده ایم که در نهاد تعلیم و تربیت دنبال حداکثر سود باشید. باید این آدرس اشتباه جمع شود. اگر نتوانیم نهادها را سر جای خود قرار دهیم، اگر نتوانیم از تداخل ارزشهای یک نهاد در سازمانهای زیر مجموعه نهاد دیگر جلوگیری کنیم این وضع ادامه خواهد داشت و ربطی به روی کار آمدن دولتهای الف و ب و ج ندارد.
ایشان دانشگاه و وزارت علوم را متهم ردیف اول فساد دانستند و افزودند هر کجای جامعه دچار مشکل شد دانشگاه باید به دلیل اینکه کانون فکری جامعه است، راه حل ارائه دهد اما یک کلاس، یک گرایش به من نشان دهید که در حوزه ی جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد و سیاست برای شناسایی، ریشه یابی، پیامدها و راه حلهای این بیماری عظیم گذاشته شده باشد. مگر دانشگاه و وزارت علوم خواب است که نمیفهمد این بیماری 20 سال است مملکت را از توسعه انداخته است و در حال تبدیل شدن به تهدید امنیتی است؟
در ادامه دکتر عابدجعفری به نقش کارگزاران اشاره کردند و افزودند البته کارگزار هم مؤثر است. اگر کارگزاری انجمن جامعه شناسی نبود این جلسه تشکیل نمی شد در حالیکه این انجمن نیز در همان ساختاری قرار گرفته که دانشکده ی اقتصاد و مدیریت هم حضور دارند. اقدام کارگزاران مانند ایجاد خاکریزی کوچک است در مقابل سیلی که جاری شده است. این خاکریزهای کوچک را می توان تقویت کرد و کاری مؤثرتر انجام داد.
حرکتهای علمی موج آفرین می تواند به تولید متخصصانی منجر شود که درمانگر این بیماری مهلک هستند. دانشگاه حق ندارد با این مسئله مانند دیگران سیاسی برخورد کند بلکه باید عاقلانه بیاندیشد و بگوید که چگونه باید این درد را مداوا کرد. هیچ کشوری نیست که توانسته باشد بدون پشتوانه علمی دانشگاهها با این معضل مبارزه کند.
- ۹۴/۰۳/۲۵