چشمه

بسی کند و کاوید و کوشش نمود ...

چشمه

بسی کند و کاوید و کوشش نمود ...

۱ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

جامعه ایرانی جامعه­ای خواهد بود "توسعه‌یافته، متناسب با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی خود و متکی بر اصول اخلاقی و ارزشهای اسلامی، ملی و انقلابی با تأکید بر: مردم‌سالاری دینی، عدالت اجتماعی، آزادیهای مشروع، حفظ کرامت و حقوق انسانها و بهره‌مند از امنیت اجتماعی و قضایی." این اولین بند از اهداف تعیین شده در سند چشم انداز 1404 ایران است. قرار است توسعه­ی ایران طی روندی حاصل شود که با مقتضیات فرهنگی، جغرافیایی و تاریخی کشور متناسب، و اخلاق یکی از اصول بنیادی این روند باشد. اصول اخلاقی و ارزشهایی که فکر می­کنیم پیامدهای مبارکی چون عدالت اجتماعی را با خود به همراه خواهد داشت.

بطور خاص، گسترش فساد در تعاملات متقابل انسانها با یکدیگر یکی از وضعیتهایی است که زوال اصول اخلاقی، عدالت و اعتماد اجتماعی تنها مواردی از مجموعه پیامدهای منفی آن هستند. در بحث گسترش فساد و مقابله با فساد آنچه اغلب به ذهن تداعی شده و مورد تاکید قرار میگیرد تلاش برای کنترل فساد اداری و انحرافاتی چون ارتشاء، اختلاس، خویشاوندگرایی و مواردی از این دست است. کمتر به این موضوع توجه می­شود که این موارد در واقع محصول روندهایی هستند که انگیزه­ها و فرصتهای زیر پا گذاشتن قواعد موجود را فراهم می­کنند. ضمن توجه به دانش موجود در علوم اجتماعی و مدیریت در پیشگیری از انحرافات و ساماندهی سازمانها، طرح مکرر این نکته مهم است که برای کنترل سیستماتیک فساد آنچه باید مورد بررسی قرار گرفته و اصلاح شود، بسترهایی است که انگیزه­ها و فرصت­های بروز آن را فراهم می­آورند.

باید توجه داشت گسترش فساد از هم افزایی نیروها و مجموعه سازوکارهایی ناشی می­شود که از یک سو فرایندهای نظارتی، پیشگیرانه و کنترل کننده را دچار اختلال می­کنند و از سوی دیگر در تعامل با بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و با جذب ذینفعان، شبکه­هایی از بده بستان­های فساد آلود چندگانه را فراهم می­نمایند که مبادلات آلوده به فساد در آنها فقط به فساد مالی محدود نمی­شود. ارتکاب به فساد در شبکه­های فساد بر خلاف فساد مالی که غیرسازمان یافته است و توافق طرفین برای ارتکاب به آن کفایت می­کند (مثلا توافق بر سر مبلغ رشوه)، سازمان یافته بوده و دارای قواعد خاصی در مراودات و مبادلات فاسد است.

هم افزایی این شبکه­ها در تعامل بین دولت و جامعه تداوم می­یابد بنابراین معادله فساد شبکه­ای، از یک منظر کلی دارای دو متغیر تاثیرگذار است. یک طرف ذینفعانی (افراد یا گروهها) که در دستگاه­های دیوانسالاری حضور دارند و در طرف دیگر قربانیانی (افراد و گروهها) که در جهت جبران ناکامی­ها، شکستها و تقلیل هزینه­ها، به ارتکاب فساد روی آورده، به بقای معاملات فساد آلود موجود در شبکه­ یاری می­رسانند. فساد شبکه­ای در یک مجموعه، وقتی با سایر شبکه­ها و با سیستم نظارتی به سازگاری برسد تثبیت شده و شیوه­های ایجاد و کنترل ارتباطات و فراهم آوردن امنیت در آن، قاعده­مند و نهادیته میشود.

لذا بررسی مکانیزم­های گسترش و سیستمی شدن فساد مستلزم بررسی روند شکل­گیری، ماهیت و سازوکار معاملات اجتماعی آلوده به فساد است تا به دنبال آن، الگوهایی از تعاملات بدست آید که موقعیت، نقش، و قدرت عوامل شکل دهنده به شبکه­ی فساد را مشخص کرده و راه حل­های ممکن برای اصلاح مکانیزم­های معیوب را نشان می­دهد. بنابراین یکی از رویکردهای بررسی فساد، توجه به معاملات اجتماعی فساد آمیز در شکل شبکه­ای از تعاملات متقابل است. چیزی که در این بین به عنوان فساد اتفاق می­افتد تنها ارتشاء نیست بلکه در معنایی کلی­تر نقض قاعده بی­طرفی در ارتباط  دولت با جامعه است و آنچه مورد معامله قرار میگیرد فقط پول نیست بلکه خدمات گوناگون اجتماعی، اقتصادی، نهادی و مواردی همچون اطلاعات و قدرت نمادین (مثلا نفوذ) را نیز شامل می­شود.

بررسی فساد از منظر یاد شده نیاز به انگیزه، زمان، تمرکز، و کار گروهی دارد؛ شرایطی که می­تواند در روند انجام رساله دکترا محقق شود زیرا فرض بر این است که دانشجوی دکترا با انگیزه است و زمان و تمرکز کافی برای بررسی دغدغه ذهنی­اش را دارد. می­ماند کارگروهی که با حضور اساتید راهنما و مشاور قاعدتا باید در کارآمدترین شکل محقق شود. البته باید توجه داشت درآوردن الگوی تعاملات اجتماعی آلوده به فساد کار دشواری است نه فقط از این جهت که مستلزم مطالعات اکتشافی برای تشخیص افراد، گروه­ها یا نیروهای دخیل در این شبکه­ها (بسته به گستره و عمق پژوهش) و مطالعات تاریخی برای درک مسیر ایجاد و تداوم آنهاست، بلکه به این دلیل که مستلزم مواجهه با نهادهایی است که به راحتی به پژوهشگر آن هم از نوع جامعه شناس­اش اعتماد نمی­کنند. البته اینها مشکلات سطح دوم هستند. در سطح اول اصولا فکر روی چنین تحقیقاتی با منطق عقلانیت ابزاری جور در نمی­آید زیرا از همان ابتدا با موضوعی پیچیده و پرابهام روبرو هستید که انتخابش به عنوان موضوع تحقیق مانند وارد شدن به بخش مه آلود جاده­ای ناآشناست که نمی­دانید قبل از تمام شدن بنزین و به لطف وزش بادها می­توانید از مه خارج شوید یا نه! ضمن اینکه در همین مشکلات سطح اول این را هم می­دانید که از چنین رساله­ای نمی­توانید چندین و چند مقاله در بیاورید و مایه مباهات خودتان و استاد راهنمایتان باشید! خیلی تلاش کنید و حواستان جمع باشد و همه­ی وقتی که در اختیار دارید را فقط روی رساله متمرکز باشید، یک یا دو مقاله علمی پژوهشی داخلی و یک مقاله در مجلات ISI خواهید داشت. در چنین مسیری نیاز به حضور اساتید راهنما و مشاور دغدغه­مند، باانگیزه، دلسوز و توانایی دارید که تماما درگیر مشکلات سطح اول نباشند. ناگفته هویداست که حضور چنین افرادی تا چه حد در حرکت از دل فضای مبهم در جهت مسیر درست، و در جهت تولید محصول علمی معتبر از کار پژوهشی حیاتی است.

 

  • معصومه محمودیان